سام سام ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

زندگی من سام کوچولو

بدون عنوان

" روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید " " که آرام بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است " " " سام جان ، بهانه ی زندگیم ، خوش اومدی " " ...
11 مرداد 1392

بازی برای افزایش هوش و خلاقیت از ۹ تا ۱۲ ماهگی

  بازی اول : بابا و مامان و عمو یادگار تحقیقات نشان می دهد : یک رابطه ی عاطفی قوی با تحت تاثیر قرار دادن سیستم های بیولوژیکی کودک ،اضطراب را کاهش می دهد . _در این بازی وانمود کنید میخواهید کودکتان را زمین بی اندازید اعتماد او به شما بر هر ترسی در او غلبه خواهد کرد و او از این شور و هیجان لذت خواهد برد. نوع بازی : *کودکتان را رو به خود روی پاهایتان بنشانید و همین طور که زانوهایتان را بالا و پایین می کنید ،شعر زیر را برایش بخوانید: «مامان و بابا و عمو یادگار، رفتن با اسب دریا کنار. بابا افتاد ، مامان افتاد، عمویادگار پی تی کو پی تی کو رفت تا رسید دریا کنار . عمو یا...
10 مرداد 1392

دلنوشته

امروز ناخوداگاه یاد پدر مرحومم افتادم که چند سال پیش فوت شدن.راستش همیشه فکر میکردم احساسم نسبت به مرگ دیگران پایینه یا حداقل زیاد نیست!ولی این واقعه ذهنیتمو نسبت به این موضوع تغییر داد! نمیدونم چرا ولی گاهی اوقات فکر میکنم هست و الان خونس و ما اخره هفته قراره بریم پیشش ولی یهو به خودم میام و میبینم نه نیست و رفته از پیشمون  
6 مرداد 1392

لحظه زیبا تولد (با تاخیر )

مرداد 91 کم کم داشت به پایان می رسید. بیست و نه مرداد و حوالی ساعت 1 شب ،من به اتفاق عزیزجون(مامان گلم)  ، مامان بزرگ (مامان بابایی ) وعمه مژگان و خاله ندا وبابایی راهی بیمارستان طالقانی شدیم. لحظات واسم به کندی می گذشت لحظاتی پر ازانتظار  ، اما این انتظار قشنگ دو روز بعد به آخر رسید .تیک تاک ، تیک تاک ، عقربه های ساعت آروم آروم در حال حرکت بودنداما وقتی عقربه به 10:30صبح رسید صدای گریه یه فرشته آسمونی که حالا داشت زمینی می شد دراومد.  وای خدای من یه آقا پسر گل که وقتی چشمام بهش افتاد آرامشی خاص وجودم رو پر کرد. خدا جونم شکرت  و این هم اولین عکس پسرک نازنازی ما...
6 مرداد 1392